صحبتهایی برای هم

روزنوشت برای تجربه های با هم بودن

صحبتهایی برای هم

روزنوشت برای تجربه های با هم بودن

  • ۰
  • ۰


توی فیلم دیدنهام زیاد دقت میکنم و به هر فیلمی علاقه نشون نمیدم.بیشتر فیلمهایی میبینم که مفهومی رو به من القاء کنه.میخاد در مورد زندگی،دوست داشتن و یا غیره باشه ولی حقیقی باشه..

در حال حاضر دو سریال در تلویزیون ما درحال پخشه.تنهایی لیلا وتعبیر وارونه یکه رویا ک هاونها رو بصورت دسته و پا شکسته شاید در حد دو یا سه قسمت دیدم.

سریال اول در مورد دختریه که از فرنگ اومده و زمان و زمین رو دیده و عاشق یک پسری میشه که متولی یک امامزاده هست.پسری خوب و باایمان و دوست داشتنی...

کلا فیلمها و سریالهایی که صدا و سیما پخش میکنه بصورت صفر و یک هست.یعنی چه؟یعنی اینکه بازیگران به دو قسمت خوب و بد تقسیم میشن و اگر فردی خوب باشه دیگه کار بد انجام نمیده؟؟؟!!!!!.در حقیقت این کلیشه بازی صدا و سیما هست که باعث میشه یک اثری که میتونه بازیگراش بصورت سینوسی از بد به خوب و بالعکس بشن رو بصورت خطی صفر و یک برآورد میکنه و این از ارزش اثر کم میکنه و باعث میشه تماشگران تلویزیون اثرپذیری کمتری داشته باشن......

اما در مورد فیلم تعبیر وارونه یک رویا که اون هم مثل اولی کلیشه ای کار میکنه و در حد فیلمهای جاسوسی اوایل سال 2000 میمونه.درحالیکه الان سیستم جاسوسی در کشورهای جهان بصورت بسیار پیشرفته و غیرقابل فهم انجام میشه.و در یکی دو قسمت هم دیدم که ماموری که در یک قسمت عملیات ضد جاسوسی و تروریستی انجام میده در قسمتهای بعد هم استفاده میشه در حالیکه اون یک مهره سوخته حساب میشه.جالب اینجاست که اومدن به این فیلم چاشنی عشق رو اضافه کردن و این فیلم رو دارن بصورت عشقی-جاسوسی ادامه میدن.......

به هر حال من که بیننده این سریالها و فیلمها نیستم...

طبع من با فیلمهای حاتمی کیا و مجیدی خیلی جور در میاد.............

فیلهایی هستن که در جاهایی بازیگر اشتباه میکنه و در جایی بازیگر خودش رو پیدا میکنه و درجایی در مردم حل میشه....

اینها فیلمهای موندگاری هستن و در قلب آدم همیشگی میشن.

  • آرش نادیان
  • ۰
  • ۰

از خودم بدم میاد

سلام دوستان.نمیدونم هیچوقت برای شما اتفاق افتاده که دچار یاس و سرخوردگی بشین.بخاطر مسائلی که در جامعه اتفاق میفته و از دست شما هم کاری برنمیاد.در حقیقت من هم الان چنین احساسی رو دارم!!!چرا؟؟!!!

دیروز رفته بودم توی یک مغازه ای وسیله بخرم.بعد از چند لحظه احساس کردم صدای یک زنی میاد و هر لحظه نزدیکتر میشه.اومدم بیرون دیدم از کوچه کناریم دو تا موتور سریع اومد بیرون باسرعت رد شدن.پشت سر اونها هم اون زن پیداش شد که با صدای بلند فریاد میزد کیفم رو دزدیدن،کیفم رو دزدیدن....

من هم هاج و واج داشتم نگاه میکردم.دیدم زنه هم تا یک مسافتی رفت و دوباره برگشت.تمام دست و صورتش میلرزید از ترس.میگفت مدارک کارت شناسایی و کارتهای بانکیش توش بوده.مردم هم جمع شدن و بهش دلداری میدادن.من هم گفتم اگه رمز کارتها رو هم تو کیف گذاشتی برو بانک مسدود کن.و حتما به یک کلانتری اطلاع بده.

دیدم یک بچه به زنه نزدیک شد و دستش رو گرفت.زنه دیگه هیچی نگفت فقط دست بچش رو گرفت و به مسیر ادامه داد.این لحظه برام خیلی سخت بود و دچار سرخوردگی شدیدی شدم.

نمیدونم ما انسانها کجاها باید بدرد هم بخوریم و تا کی بعضیها میخان به مال دیگران دستبرد بزنن و به این کارشون ادامه بدن.....

  • آرش نادیان
  • ۰
  • ۰

روز دختران عزیز

سلام و صد درود به عزیزان.

فردا روز دختران هست و پیشاپیش این روز رو به این عزیزان تبریک میگم.

درست که دخترای این دوران با دخترهای دهه پنجاه یا شصت خیلی فرق کردن و تقریبا خیلی لوس شدن ولی باز هم از هر طرف و هر جور حساب کنی عزیزان پدر و مادر هستن.

امیدوارم همیشه سرزنده و سرحال باشن.

آمین.

  • آرش نادیان
  • ۰
  • ۰

امروز سالگرد شهادت امام جعفر صادق علیه السلام هست و این روز رو به همه شیعیان جهان تسلیت میگم.

اما مطلب مهمی که باید گفت اینه که ما از این بزرگوار که موسس مذهب جعفری هست و ما هم از پیروان اون هستیم چیزی نمیدونیم و کتابهاش رو نخوندیم؟!!!

از خدا میخام که یاریم کنه تا بتونم از پیروان راستین اون باشم.

آمین.

  • آرش نادیان
  • ۰
  • ۰

امروز در شهر من روز تشیع جنازه عزیزانی بود که بعد از اندی سال به میهن خودشون باز گشته بودند.شاید باورش برام سخته.همه این عزیزان برای ماها آشنا بودند.چه پیر و چه جون.چه معتقد و چه نا معتقد اومده بودن تا از اونها بخاطر همه چیز تشکر کنند.تشکر برای مردانگی و عزت بخشیدن به ایران و اسلامیت.

حال دنیا برای ما سخت تر میشه.باید جواب اونها و خانواده های محترمشون رو بدیم.چه جوری؟

با رفتارمون با ظاهرمون با اخلاقمون.باید آبروی این عزیزان رو حفظ کنیم.باید به پاس این بزرگواران تمام قد بایستیم و برای اعتلای جامعه و اسلام تلاش کنیم.آمین.

  • آرش نادیان
  • ۰
  • ۰

به نام خدایی که همین نزدیکیست.

خدایی که از رگ گردن به انسان نزدیکتر است.و از هر مادری به انسان مهربانتر.

حال موقعیت و فرصت و روحیه ای به من دست داد تا نوشتنم رو دوباره احیا کنم.با این نوشتن و ابراز اون در حقیقت خونی تازه در رگهای من جریان پیدا میکنه و به زندگیم جانی دوباره میده.

پس به نام نون والقلم شروعی دوباره میکنم به امید اینکه خداوند حافظ و نگهدارم باشه.

آمین.

  • آرش نادیان